امیر مهدی

امیر مهدی جان تا این لحظه 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن دارد

درآستانه تولدها!!!!!!!!

 

 

مهشید جونم تولدت مبارک دخمل نازم انشاالله 120ساله شی عزیزدلم .امیدوارم این هدیه کوچک ازامیرمهدی بپذیری گلم.....بووووووووووووووووووووووووووووووووس

اقا کیان پیشاپیش تولدت مبارک پسرم انشاالله 120ساله شی گل پسرم.امیدوارم این هدیه کوچک روازامیرمهدی بپذیری خاله جون...بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

 

قربون پسر نازم برم الهی چه زود دوران نوزادیت تمام شد یادش بخیر خیلی سروصدا میکردی از صبح زود که بیدار میشدی تا شب موقع خوابت ادامه داشت اما خداروشکر از6ماهگی به بعد خیلی خوب شدی وازاون روز به بعد مامان بااعتمادبه نفس کامل میتونست راحت به مهمونی بره وخیالش راحت بود که گل پسرش دیگه اذیت نمیکنه جونم فدات شه عزیزم همدم ومونس مامان وبابایی... خیلی عجله دارم واسه تولدت ازالان پیشاپیش تولدت روبهت تبریک میگم عسلم...بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

تولدت مبارک نفسم


تاریخ : 22 آذر 1392 - 18:14 | توسط : مامان امیر مهدی | بازدید : 6232 | موضوع : وبلاگ | 45 نظر

بزرگ شدم خب!!!

سلام پسرم واقعا شرمندتم که این روزا خیلی سرم شلوغه ووقت نمیکنم واست زود به زود پست جدیدبذارم آخه درگیر مسافرت مامان جون اینا هستیم کلی کار دارن باید کمکش انجام بدم واست جبران میکنم قربونت برم...خب.......

میریم سراغ پیشرفت های گل پسر مامان...اصلا ازحرفها وکارهایی که یادگرفتی روبرات ننوشتم عزیزم ماشاالله بزرگ شدی دیگه نزدیک 1سالته داری هرلحظه بزرگ وبزرگتر وشیرینتر میشی.فدای پسرنازم بشم که همدم ومونس مامان وباباشه.

                                         عاشقتیم مامانی


فرهنگ لغت:

بابا -بابا

آپ -آب

پ پ - غذا

پر پر -کلاغ پر

هاپ -هاپو میگه:هاپ

به به - بع بعی میگه:بع بع

تاتا -تاب تاب عباسی

جیزه -داغ

الهی من دورت بگردم عزیزم که مامان رویاد نمیگیری وگفتنش واست سخته اما اشکال نداره من همچنان صبر میکنم تایادش بگیری...

تازگیها یادگرفتی به راحتی بری بالای تخت خواب وبیایی پایین،به همه دست میدی (یا الله)،دست میزنی،نی نای نای میکنی،وقتی تشنه میشی به آشپزخونه اشاره میکنی عسلم،وقتی بازیت میاد فورا

میایی مامان گاز میگیری وخودتو لوس میکنی بعد انگشتت میذاری روی زمین میگی پر پر،به تابت اشاره میکنی میگی تاتا ومیخوای تاب تاب عباسی کنی.ازجیغ زدن لذت میبری دیگه مهم نیست بقیه اذیت

میشن یانمیشن!به بخاری یاقوری نزدیک میشی (حالت سوالی )میگی جیزه؟؟؟فوت کردن رویادگرفتی برا تولد1سالگیت اماده ای دیگه به راحتی شمعو خاموش میکنی.فعلا همینا توذهنمه تابعد یادم امد مینویسم برات جیگر طلای خودم...


یکسری عکسای داغ اماده کردم واسه دوستای گلم  :

 

 


تاریخ : 17 آذر 1392 - 16:22 | توسط : مامان امیر مهدی | بازدید : 4040 | موضوع : وبلاگ | 22 نظر

سرزمین وحی

 سلام به تمام دوستان وخاله های گل خودم واقعاشرمنده ام ازاینکه عکس امیرمهدی رو دیرگذاشتم و همه دوستای گلمو منتظر گذاشتم امیدوارم منو ببخشید.

 راستش من(مامان امیرمهدی)قبل ازازدواجم به همراه خانوادم حج عمره ثبت نام کرده بودیم وتازه نوبتمون شده که بریم... خیلی افسرده شدم که چیکارکنم!!!به دفترزیارتی مراجعه کردم وگفتن میتونی امیرمهدی روباخودت ببری، ازاین بابت خوشحال بودم ولی چون بابایی نمیتونست باهامون بیاد خیلی ناراحت بودیم.تااین که رفتیم دنبال کارای پاسپورتمون ولی افسوس....................

 پاسپورت تا12روز طول میکشید که به دستمون برسه قرارشدتا10آذر که دیروزبود پرونده ها روتکمیل کنیم وبفرستن تهران ومتاسفانه پاسپورت من وامیرمهدی اماده نشد.تصمیم گرفتیم ازرفتن صرفنظر کنیم.ولی باباجون .مامان جون ودایی امیر قرارشد که باپرواز10دی عازم حج شوند....اینم قسمت وسرنوشت حاجی شدن امیرمهدی آقا شد.بازم خدارو شاکرم.حتمامصلحت بوده که مانریم اونجا.

 

 قربون پسرنازم برم الهی! که رفتیم عکاسی برای پاسپورتش ازش عکس بگیریم مثل اقایی نشست روی صندلی  و به دوربین خیره شد اینم ازعکس یادگار حج رفتن امیرمهدی :                        بابایی میگه اشکال نداره اگه قسمت باشه منم ثبت نام میکنم هرموقع خدابخواد باهم دیگه میریم ازخاله های گلم کمال تشکر میکنم جویای احوال امیرمهدی بودن وازشون میخوام واسمون دعا کنن انشاالله به حق قلب پاک ومعصوم امیرمهدی مکه قسمتمون بشه... ازهمتون ممنونم دوستان عزیز          


تاریخ : 11 آذر 1392 - 18:35 | توسط : مامان امیر مهدی | بازدید : 3427 | موضوع : وبلاگ | 27 نظر